مدیریت تکنولوژی وشرکت های ژاپنی کایرتسو

 در اقتصاد جهان, مباحث ویژه, مدیریت و تکنولوژی

 

بنام خداوند بخشنده مهربان

 

مقدمه :

 

تکنولوژی و مدیریت آن ، پدیده جدیدی نیست . انسان همواره از تکنولوژی استفاده و آن را مدیریت کرده است . و برای مبارزه با چالشها و ریسک های آن نیز مهارت هایی را برای خود دست و پا کرده است .

ولی تکنولوژیهای امروزی ، محیط تجاری جدیدی ایجادکرده که تمامی قالبهای سنتی را به هم زده است . تکنولوژیهای پیشرفته ، بویژه تکنولوژیهای مرتبط با کامپیوتر و ارتباطات با تاکید بر اثربخشی و ارزش افزایی و سرعت ، اقتصاد جهانی را شدیدا متحول ساخته است . همه سازمانها تحت فشاراند تاکارهای بیشتری را سریعترو بهترو بامنابع کمتری انجام دهند . بویژه سرعت به یکی از پارامترهای اصلی برای پیروزی در رقابت تبدیل شده است .

تاثیرحرکت پرشتاب تکنولوژی دربازارکالاهای مصرفی ازاین هم واضح تر است . یک گوشی موبایل که امروز به بازارعرضه می شود درمدت کمتراز ۴ماه از رده خارج می شود . درحالیکه رساندن ایده اولیه به بازار در این صنعت یک سال یابیشتر طول می کشد . درنتیجه نسل جدید مدیران تجاری باید با چالشهای جدیدی دست و پنجه نرم کنند . چالشهایی همچون عرضه فشار برای عرضه سریعتر محصول به بازار ، سرعت روزافزون تحولات تکنولوژی ، نوآوری ، محدودیت منابع ، پیچیدگیهای فنی ، مسایل اجتماعی و اخلاقی ، هزینه ، ریسک و ….. .فرآیندهای سنتی خطی و کنترل های بالا به پایین دیگر کافی نیستند و به تدریج جای خود را به طرحهای سازمانی جایگزین و روشهای مدیریتی و فرآیندهای کاری جدید ، نظیر مهندسی همزمان [۱]، الگوهای طراحی – ساخت[۲] و مرحله – درگاهی[۳] می دهند . اگرچه این روش ها در یکپارچه  سازی فرابخشی ، تحرک منابع ، اثربخشی و عکس العمل سریع در قبال بازار بهتر عمل می کنند ، اما در عین حال نیازمند مهارتهای مدیریتی و رهبری پیچیده تری نیزهستند[۴].

درمجموع ، محیط تجاری امروز با آنچه در گذشته بوده بسیارمتفاوت است . تکنولوژی پیشرفته و بازارهای متغیرجهانی ، کسب و کار مارا متحول ساخته اند . شرکت هایی که در چنین محیطی دوام آورده و تولید ثروت می کنند ، بخوبی می توانند با چالشهای جدیدی از جنس سرعت ، هزینه و کیفیت و … دست و پنجه نرم کنند . چنین شرکت هایی صرفا به دنبال مدیریت کارآمد در بخشهای خاص نیستند ، بلکه رویکردی یکپارچه نسبت به مدیریت دارند و بر ارتباطات سازمانی ، عوامل انسانی و فرآیند کاری تاکید می کنند .

اما اگر بخواهیم یک تعریف نسبتا جامع از مدیریت تکنولوژی بنماییم می توانیم بگوییم که :

مدیریت تکنولوژی یک امر فرارشته ای است . این دانش حداقل دوحوزه کاملا جاافتاده را دربرمی گیرد [۵]:

۱- سازماندهی و مدیریت  ۲- علوم طبیعی و مهندسی ، به اضافه گستره بسیاری از دیگر رشته ها مثل علوم اجتماعی ، تکنولوژی اطلاعات و مهندسی صنایع که به نوعی به کمک مدیریت یا تکنولوژی می آیند .

 

در سال ۱۹۸۷[۶]، شورای ملی تحقیقات آمریکا تعریف زیر را برای مدیریت تکنولوژی ارایه کرد :

مدیریت تکنولوژی علمی است که رشته های مهندسی ، علوم پایه و علوم مدیریتی را به هم پیوند می دهد تا با برنامه ریزی و توسعه توان تکنولوژی لازم ، اهداف استراتژیک و عملیاتی سازمان را شکل داده و محقق سازد .

 

و آخرین تعریف را از قول هانس ثامهاین می آوریم که مدیریت تکنولوژی را اینگونه تعریف می کند :

مدیریت تکنولوژی ، هنر و علم خلق ارزش از طریق استفاده از تکنولوژی در کنار سایر منابع سازمان است .

 

اما موضوعی که برای تحقیق  انتخاب کرده ام :

بخش تحقیق و توسعه R&D به عنوان سنگ بنای مدیریت دانش بنیان ، در سازمانها و شرکت های چندملیتی [۷]بزرگ ، ایفای نقش اصلی نموده است . در این تحقیق کوچک ، اطلاعاتی از کشور ژاپن و نقش R&D در سازمانها و شرکت های آن ارایه می نمایم .

عمده مطالب را از کتاب تجارت بین الملل آلن راگمن و سیمون کالینسون[۸] فصل ۱۷ انتخاب کرده ام .

 

 

 

 

ژاپن بطور سنتی بیش از هر کشور دیگری در دنیا در بخش تحقیق و توسعه سرمایه گذاری کرده است . در سال ۲۰۰۵این کشور ۱۸/۳ درصد تولید ناخالص ملی اش را در تحقیق و توسعه هزینه کرده است . حال این رقم را مقایسه کنید با ۶۸/۲ درصد در ایالات متحده و یا ۸۴/۱ درصد در کل اتحادیه اروپا ( البته این رقم در سوئد ۸۶/۳درصد و در کشورهای تازه عضوشده ۵/۰ درصد می باشد ) . به علاوه این درصد از تولیدناخالص داخلی در ژاپن اختصاص به صنعت دارد که در کشورهای OECD  بالاترین رقم می باشد .

زمانی تویوتا ، ماتسوشیتا ، ان ای سی و فوجیتو که جزء ۵ شرکت برتر دنیا در R&D هستند ، به اندازه کل بخش خصوصی انگلستان ( باتوجه به تساوی قدرت خرید) هزینه می کردند . تا اواخر دهه ۱۹۸۰  این برتری عملی وجود داشت .

‍ژاپن آسمان آبی R&D  رافتح کرد و در ۱۵ تا ۲۰ سال اخیر مرزهای علمی در برخی تکنولوژیها را  درنوردید . جداول ۱و ۲ تحقیقی است که توسط مایکل پورتر انجام شده  و موقعیت ژاپن را در مقایسه با انگلستان نشان می دهد. در شکل ۱ هزینه بالای شرکت در امر تحقیق و توسعه نشان داده میشود . و علیرغم نرخ رشد آهسته ژاپن در مقایسه با دیگر کشورهای OECD   باز می بینیم که  هزینه  R&D  ژاپن بسیار بالا است .     این میزان از سرمایه گذاری در امر تحقیق و توسعه نشان آشکاری از سطح ملی نوآوری است که همانطور که گفتیم  علیرغم نرخ رشد آهسته   ، اما در مقایسه با دیگر کشورهای نوظهور آسیایی ، این میزان از سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه بسیار بالا است .

کایرتســــو( Keiretsu)

شرکت های گروهی معروف ژاپنی که به کایرتسو شناخته می شوند دارای ویژگی سهامداری متقاطع و همینطور ملاقاتهای منظم بین مدیران اجرایی می باشد . و این شرکت ها با یکدیگر دارای روابط نزدیک و تجارت ادغام شده هستند .

 

 

 

 

شرکتهای ژاپنی

ژاپن درحال حاضر میزبان ۲۵% از ۱۰۰  شرکت برتر چندملیتی در دنیا است . ژاپن فقط  یک اقتصاد بزرگ یا بازار بزرگ نیست ، بلکه یک منبع بزرگ برای رقبای جهانی است . درباره شرکت های ژاپنی باورهای مشهوری وجود دارد که بهترین این تعبیرها ، غیرروشن و گاهی کاملا گمراه کننده هستند.

از یک سو طی دهه ۱۹۷۰و ۱۹۸۰ بنگاههای اقتصادی ژاپنی نمونه هایی بودند که در عمل کارکرد مدیریت را نشان می دادند . مقالات و کتابهای مطرح زیادی در مورد تهدیدهای ژاپن نوشته شد که نشات گرفته از یک ترس عمومی در باره تهدید رقابتی تحمیل شده از طرف محققین بود تا نشان دهند که تفاوتهای ژاپن و شرکت هایش چه چیزهایی هستند . و اینکه چنین تفاوتهایی می تواند می تواند منجر به نتایج رقابتی مثبت و مستمر شود . و از سوی دیگر شکست اقتصاد در دوره ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۳ مدل ژاپنی را با انتقاداتی مواجه ساخت .

اما حقیقت چیزی بین این دو است . اقتصاد ، فرهنگ و سیستم تجاری ژاپن قوت ها و  ضعف ها یی ( SWOT) را در کمپانی های ژاپنی ایجاد کرده است . نقاط قوت در دوره ثبات سیاسی ، اجتماعی و رشد اقتصادی تا اواخر دهه ۱۹۸۰ آشکار بود . اما نقاط ضعف از این تاریخ به بعد هویدا شد .

بطور کلی تا مدتها دو نوع شرکت در ژاپن وجود داشت . اول کمپانی هایی هستند که از اثرات بلند مدت دوره رکود گریختند و این شامل شرکتهایی مانند تویوتا ، هوندا ، سونی ، کانن ، شارپ وتوشیبا می شدند که اینها کمتر به بازار ژاپن وابستگی داشتند  و بیشتر  به اقتصاد جهانی وابسته بودند . . آنها محصولاتشان را در بازارهای جهانی فروختند و از FDI [9] استفاده کردند . و این گروه دقیقا قبل از شروع دوره رکود کمتر از مدل مدیریتی ژاپنی استفاده نمودند .  این گروه نماینده آن دسته از کمپانی های ژاپنی هستند که جهت گیری صادراتی بویژه به غرب را داشتند .

 

 

در طرف دیگر تعداد بیشتری از بنگاههای اقتصادی ژاپن بودند که پراکندگی جغرافیایی نداشتند و به اقتصاد داخلی و بازار ژاپن وابسته بودند .

تایید این دیدگاه از مطالعات موسسه جهانی مک کینزی نشات می گیرد و نشان می دهد که اگرچه قدرت بهره وری  نیروی کار در شرکتهای مطرح و بزرگ ژاپن ۲۰% بالاتر از میانگین شرکتها در آمریکا است اما آنها فقط ۱۰% اقتصاد ژاپن را تشکیل می دهند . و آن ۹۰% دیگرشرکتهای ژاپنی بطور میانگین بهره وری شان تنها ۶۰% شرکتهای آمریکایی است .

جدول ۳،  ۴۰ شرکت برتر ژاپنی را  ( از میان ۵۰۰ شرکت چندملیتی برتر دنیا ) نشان می دهد . این جدول همچنین میزان فروش جهانی شرکت ها را دسته بندی می نماید .

و وابستگی شان به اقتصاد داخلی ( ژاپن ) را نشان می دهد . همه اما تنها تعداد کمی از این شرکت ها به بازار داخلی به میزان بالا وابسته هستند . و فقط سونی و کانن جهانی می باشند  که بالای  ۲۰ % فروش شان در منطقه تریاد [۱۰]  انجام می شود .

اما تحلیل من نسبت به اطلاعات فوق در مورد اقتصاد ژاپن ، بیان کننده دو نکته است :

یکی اینکه اقتصاد ژاپن عمدتا تکنولوژی محور است و همین مسیله اقتصاد این کشور را از اغلب اقتصادهای دنیا و حتی کشور های پیشرفته ، متمایز کرده است و همانطور که در بالا ذکرشد علی رغم رشد آهسته اما شاهدیم که این رشد پیوسته و قرین با توسعه اقتصادی می باشد و به هنگام رکود جهانی شاهد بوده ایم که شرکتهای چندملیتی  و بزرگ ژاپنی به دلیل بازار گسترده و متنوعی  که در خارج از مرزهای این کشور وجود دارد ، کمتر صدمه و آسیب خورده اند . مثلا شاهدیم که دفاتر نمایندگی فروش و بازاریابی و حتی خود کارخانجات در کشوری غیر ازژاپن مستقر هستند .  و حتی تعداد زیادی از شرکتهای ژاپنی در اقتصاد های پیشرفته و به ویژه در ایالات متحده آمریکا مستقر شده اند  . و حتی مالکیت و مدیریت این شرکتها دیگر فقط ژاپنی نیست بلکه مدیرانی از آمریکا و اروپا در هیئت مدیره این شرکت ها  مشغول به کار هستند .

و نکته دوم نوع مدیریت ژاپنی است که در بالا به عنوان ” کایرتسو ” معرفی کردیم . شرکتهای ادغام شده که با یکدیگر کار می کنند و دارای مالکیت سهامداری متقاطع هستند  . به عنوان مثال شرکت سامسونگ در کره جنوبی نیز از همین نوع مالکیت و مدیریت استفاده می کند . به عنوان مثال شرکت A  سهامی در شرکت  B   دارد و شرکت   B    سهامی در شرکت C   دارد .

 

کمپانی هایی که عضو این نوع ساختار  هستند هرکدام بخشی از سهام شرکت دیگر را دارا می باشند و همه در یک بانک دارایی متمرکز می شوند . این سیستم کمپانی ها را از نوسانات بازار و تسلط دیگر کمپانی ها بر کمپانی شما برحذر می دارد . لذا این نوع ساختار شما را قادر می سازد تا پروژه های خلاقانه را  برای بلند مدت برنامه ریزی نمایید . و این نوع مدیریت عنصر اصلی صنعت اتوماتیو در ژاپن می باشد .

تالیف : سیدوحیدتقوی

 

 

[۱]– Concurrent Engineering

[۲] – Design – Build

[۳] – Stage – Gate

۴- مدیریت تکنولوژی در سازمانهای تکنولوژی – بنیان ، هانس ثامهاین ، موسسه خدمات فرهنگی رسا ، تهران ۱۳۸۶

۵- مدیریت تکنولوژی در سازمانهای تکنولوژی – بنیان ، هانس ثامهاین ، موسسه خدمات فرهنگی رسا ، تهران ۱۳۸۶  ، صفحه ۱۷

[۶]– National Research Council

[۷]– Multinational Enterprises (MNE’s )

[۸]– International Business ,Alan Rugman & Simon Collinson ,Mc Graw-Hill ,2009

[۹] – Foreign Direct Investment

[۱۰] – Triad

تریاد به معنای سه گروه کشورهای اروپایی ، آمریکای شمالی و ژاپن می باشد .

نوشته های اخیر

یک نظر بدهید

نوشتن را شروع کنید و اینتر را بزنید